روایت عبور اصولگرایان از علی لاریجانی
یادگاریهای تأثیرگذار او بر فضای سیاسی ایران و نقش درخور توجهی که در آنها بازی کرده، از او یک چهره چندوجهی و با تواناییهای شایان توجه برای حضور در صحنه سیاسی ایران ساخته است. سابقهای به امتداد روزهای اول انقلاب و حضور در عرصههای مختلف از سپاه تا صداوسیما و شورای عالی امنیت ملی و مجلس از علی لاریجانی سیاستمداری باسابقه و چندجناحی ساخته است. رفتار سیاسی لاریجانی در مجلس دهم و انعطافپذیری در همکاری با اصلاحطلبانی که چندان با دیدگاههای او همراه نبودند که بخشی از آن ناشی از گذر اصولگرایان تندرو از او بود، لاریجانی را با جناحهای مختلف همکار کرد؛ بهخصوص فصل مهم دوران فعالیت او یعنی تصویب برجام که هنوز هم جناحهای مختلف بر سر آن اختلافنظر دارند. اما آخرین چالش شوکبرانگیز لاریجانی، ردصلاحیت او بود که منجر به نامهنگاریهایش با نهاد شورای نگهبان شد؛ نهادی که در پاسخ به لاریجانی به انتقادهای بیشتری در جامعه دامن زد.
فصل مهمی از حیات سیاسی علی لاریجانی در ۱۲ سال مجلس میگذرد؛ بهطور کلی ریاست مجلس چه تغییری در رفتار سیاسی لاریجانی به وجود آورد؟ لاریجانی صداوسیما با لاریجانی رئیس مجلس تا چه حد متفاوت است؟
به نظر من، رفتارهای سیاسی دکتر لاریجانی خود را در مجلس، آنهم در تراز یک شخصیت بینالمللی، نمایان کرد؛ اگر آقای لاریجانی معاون وزیر سپاه بودند، در صداوسیما و وزارت ارشاد حضور داشتند، اینها حوزههای ملی است. منتها حضور ایشان در شورای عالی امنیت ملی و سپس مجلس به نظر میرسد تراز ایشان را در سطح بینالمللی مطرح کرد و بیشتر نیز شناخته شده و دارای یک چارچوب فکری و اصولی شدند که به نظر من در این رابطه خیلی نسبت به افراد دیگر موفق بودند.
لاریجانی با طیف سیاسی اصولگرایی به مجلس راه یافت، اما این ارتباط چندان ماندگار نماند و اصولگرایان از او گذر کردند. این تضاد به واسطه دیدگاههای لاریجانی بود یا اصولگرایان ایدههای جدیدی یافتند؟ لاریجانی دیگر اصولگرا نبود یا اصولگرایان اصولگراتر شدند؟
اصولگرایی یک حزب نیست که یک چارچوب آموزشی و مؤلفههای حاکم بر رفتار و گفتار داشته باشد. اصولگرایی یک محفل است که در آن طیفهای مختلفی هستند. مگر این اصولگرایان که شما میگویید، آقای ولایتی و لاریجانی را قبول دارند؟ آیا کسانی که نام خود را اصولگرا مینامند و در زمان انتخابات افراد خود را زیر پرچم این جریان جا میاندازند، توانایی تحمل آقای لاریجانی را دارند؟ طیف اصولگرایی یک طیف وسیع است؛ اصولگرای تند، معتدل و عقلایی داریم؛ هرچند معمولا رسانه، قدرت و پول دست تیم تندرو جریان اصولگراست؛ بنابراین به ذهن میرسد که چهرههای معتدل که میتوانند منشأ جذب دیگر نیروها باشند از این طیف نیستند. نیروهای تندرو اصولگرا بههیچوجه جذب جدید ندارند و هرچه دارند ریزش است؛ مثل پایداری و رهپویان و… مجموعا مگر چند نفر هستند؟ اما صداوسیما، مطبوعات، فضای مجازی، پول و نهادهای قدرت دست آنهاست و میتوانند یک مجموعه را شکل دهند که در انتخابات ریاستجمهوری دیدید. من احساس میکنم طیف نزدیک به آقای لاریجانی برای خود یک چارچوب منطقی دارند، اما با گرایشهای تند اصولگراها جور درنمیآید.
این گزاره که اصولگرایان از لاریجانی گذر کردند، از نظر شما صحیح است؟
اصولگرایان تندرو از آقای لاریجانی گذر کردهاند و از خیلیها عبور خواهند کرد؛ گاهی حتی از مرجعیت نیز عبور میکنند. اینها مگر علیه آقای سیستانی و مراجع قم حرف نمیزنند؟
انتخابات ۸۸ نیز در زمان ریاست لاریجانی در مجلس اتفاق افتاد و در سال ۱۴۰۰ لاریجانی با اتهام دفاع از ۸۸ ردصلاحیت شد؛ مواضع لاریجانی نسبت به انتخابات ۸۸ از چه جهت با امروز نظام در تضاد است که او را به مرحله ردصلاحیت میرساند؟ آیا بهواقع لاریجانی نظراتی متغیر از نظام نسبت به ۸۸ داشت؟
در این رابطه ملاک ما حضرت آقاست نه بقیه ارگانها؛ ملاک ما در این کشور، ولیفقیه است که حاضر هستیم جان خود را برای آن بدهیم نه جای دیگر که با مواضع ما مشکل دارد. مواضع احمدینژاد که اینها از او دفاع کردند، امروز چگونه است؟ مواضع احمدینژاد خطرناکتر است یا مواضع دکتر لاریجانی که هماکنون مشاور مقام معظم رهبری است؟ اگر قرار باشد پرونده همین کسانی که چنین حرفهایی را میزنند باز کنیم، سنگ روی سنگ بند نمیشود. همینها که این کار را کردند، در سال ۸۴ احمدینژاد را ردصلاحیت کرده بودند؛ حال این سؤال را میپرسم چه شد که احمدینژاد تأیید صلاحیت شد؟
آیا پاسخ خاصی برای این پرسش خود دارید؟
من پاسخ دارم، اما آقایان خودشان باید پاسخگو باشند. احمدینژاد در بررسیهای اولیه شورای نگهبان در سال ۸۴ رد شده بود؛ حالا بیایند پاسخ دهند. نتیجه اشتباه فاحش یک آدم است که چهار سال دوم احمدینژاد برای کشور مشکل ایجاد کرد.
علی لاریجانی در زمان ریاست خود بر مجلس ابتدا با دولت نخست احمدینژاد روبهرو بود که سعی در مماشات با او داشت، اما در دولت دوم احمدینژاد این رابطه خیلی پرتعارض شد؛ تا جایی که اوجش را در یکشنبه سیاه مجلس شاهد بودیم. رابطهاش با دولت روحانی کاملا همدلانه بود. در کل نحوه تعامل لاریجانیِ رئیس مجلس را با دولتهایی که همزمان بر سر کار بودهاند، بر مبنای چه خطمشی و الگویی ارزیابی میکنید؟
در سطح ریاست مجلس تا جایی که امکان وجود دارد همه باید بر پایه وفاق پیش بروند؛ چون کار نباید تعطیل شود. رئیس مجلس نمیتواند یک طرف دعوا در کشور باشد. رئیس مجلس ریلگذار است و باید به شکلی عمل کند که قوه مجریه بر این پایه حرکت کند. قرار ریاست مجلس بر پایه ایجاد انشقاق در جامعه نیست. اگر با احمدینژاد هم فاصله به وجود آمد و بحث یکشنبه مجلس رخ داد، علت آن لجبازی احمدینژاد بود. ما در مجلس تصمیم گرفته بودیم به آقای شیخالاسلام رأی دهیم. من چون با احمدینژاد کار کرده بودم، به او گفتم شما بروید ما بعد از نماز که جمع شدیم، قصه تمام میشود، اما ایستاد و لجبازی کرد تا آن قصه رخ داد. شما ببینید برخورد مقام معظم رهبری با دولتها چه بوده است؟ از آقای خاتمی تا احمدینژاد و روحانی، مقام معظم رهبری با اینها چگونه برخورد کرده است؟ چوب لای چرخ آنها گذاشته یا حمایت کرده است؟ ایشان همیشه از دولتها حمایت کردهاند. من از لبهای مبارک مقام معظم رهبری شنیدم که به آقای روحانی گفتند دانشمند محترم! حالا توقع دارید آقای لاریجانی با روحانی به دلیل تضاد جناحی درگیر شود؟ من شاهد بودم که آقای لاریجانی به دولت روحانی انتقاد داشت و میگفت دولت کمکار است. مقام معظم رهبری اگر هم انتقادی به دولتها داشته باشند، در محافل خصوصی این مسائل را باز میکنند و دولتها را خرد نمیکنند. ایشان پدر است! رئیس قوهها نیز همینطور باید رفتار کنند و همکاری شکل بگیرد. مگر آقای رئیسی که رئیس قوه قضائیه بودند با آقای روحانی برخورد کردند؟ مجلس جای دعوا نیست، بلکه جای همکاری است. ما برخی مواقع دور از مجلس نشستهایم و انتظار داریم رئیس مجلس توی گوش دولت بزند، اما اصلا اینطور نیست. کشور باید بر پایه عقلانیت جلو برود.
مجلسی که لاریجانی تحویل گرفت با مجلسی که تحویل داد چه تفاوتهایی داشت؟ آیا جایگاه مجلس بالاتر رفت یا پایینتر آمد؟
بستگی به عمل خود مجلس دارد. من احساس میکنم ریاست مجلس به همراه نمایندگان و نوع رفتار و عملکردشان میتواند قدرت و قوت مجلس را کاهش و افزایش دهد. من جایی ندیدم آقای لاریجانی در خصوص کوتاهآمدن از حقوق مجلس کم بگذارد؛ هرکجا دولتها همکاری نکردند و قوانین اجرا نشد، اعتراض کردند. برنامه توسعه قبلی را دولت اجرا نکرد؛ درحالیکه برنامه توسعه را دولت باید به مجلس پیشنهاد دهد. مجلس یک نهاد مستقل است و آقای لاریجانی همیشه استقلال مجلس را مدنظر داشتهاند. مسئله دیگری که وجود داشت، این بود که من در برخی جلسات خارج از کشور حضور داشتم، حضور آقای لاریجانی بهعنوان رئیس مجلس وزن فوقالعادهای را از این نهاد به دنیا عرضه کرد. زمانی در یک جمع ایشان سخنرانی کرد که رئیسجمهور فرانسه هم آنجا شنونده بود.
پس این بحث که گفته میشود مجلس دیگر در رأس امور نیست، ناشی از چیست؟
این جمله یادگار حضرت امام است و باید تلاش کنیم مجلس در رأس امور باشد که بستگی به رفتار نمایندگان محترم دارد که باید سنجیده و حکیمانه باشد. امروز درگیری نمایندگان به خاطر توزیع قدرت و ثروت، وزن مجلس را سبک میکند، یا منطقهگرایی آنها نیز مشکلساز است؛ درحالیکه نمایندگان باید در سطح ملی صحبت کنند. هرچقدر رفتار، کردار و مصوبات مجلس حکیمانهتر باشد، جایگاه مجلس در رأس مسائل تثبیت خواهد شد.
بیشتر بخوانید :
در تصویب برجام برخی اصولگرایان به لاریجانی تاختند که چرا آن را در ۲۰ دقیقه تصویب کرده است؛ موضع لاریجانی در قبال برجام تا چه حد نظر شخصی او و تا چه حد پیرو تصمیم نظام بود؟
من آقای لاریجانی را یک کارشناس مسائل سیاسی، هستهای و امنیتی میدانم؛ کارشناسی که در سطح بینالملل میتواند فعالیت کند. من هم بهعنوان نایبرئیس کمیسیون برجام اعلام میکنم طیفی از اصولگرایان مقابل این حرکت ایستادند. ما و آقای لاریجانی هم اصولگرا هستیم، اما آنها اقلیتی از اصولگرایان بودند که حرف محکمی نیز نداشتند و یک جفا بود. شب قبل از تصویب برجام، اعضای مجلس در … به اتفاق آقای شمخانی مفاد مادهواحده برجام را نهایی کردند؛ وقتی مفاد در آنجا نهایی میشود و از آنجا با رؤسای برخی از این اقلیتها {مجلس} تماس میگیرند که فردا به برجام رأی دهید که رأی ندادند، یعنی برجام تصمیم نظام بود، آقای لاریجانی که نمیتواند نظر خود را تحمیل کند. همین آقایان تندرو چرا الان به دنبال برجام رفتهاند؟ چرا آتش نمیزنند؟ فردا به خاطر همین برجام جشن خواهند گرفت. اینها که به مردم و آقای لاریجانی فحش دادند، فردا هم میخواهند برجام را بهعنوان دستاورد بلند خود مطرح کنند؛ درحالیکه اینطور نیست.
روز برجام در مجلس برای شما و لاریجانی چگونه گذشت؟
روز خوبی نبود؛ فقط از این لحاظ که ما نظرات نظام را مصوب کردیم، خوب بود، اما از این لحاظ که برخی در شب برجام جلسه گذاشتند و تمکین کردند و صبح هم در جلسه آمدند اما رأی دیگری دادند، خاطره خوبی نبود. آن روز در مجلس ما در کمیسیون برجام که مادهواحده را پس از بررسیهای مفصل انجام میدادیم، مشغول بحث درباره رد یا تصویب آن بودیم که یا باید آن را رد کنیم یا مطلق قبول کنیم یا قبول مشروط کنیم؛ به این معنا که اگر به دولت میگوییم برجام را اجرا کن، زهر اجرای برجام را بگیریم؛ چون برخی نقاط ضعیف در برجام وجود داشت. پیش از آن نیز ما جلسات کاری خود را با نهادهای دولتی، امنیتی و نظامی گذاشته بودیم و نقاطی را که از دیدگاه آنها در برجام منفی بود، بررسی کردیم که در آن مادهواحده به دولت اجازه دهیم در جواب چه رفتاری نشان دهد. مجلس میتواند معاهدات بینالمللی را رد یا قبول کند، اما نمیتواند اصلاح کند. در زمان رأیگیری نیز ۱۴ رأی قبول مشروط دادند و قرار شد مقدمهای را برای برجام آماده کنیم که پیشنویس آن را من دستی نوشته بودم و در جلسه مطرح کردیم و قرار بود آن را تنظیم کنیم تا یک انضباط انشایی داشته باشد و مقدمه آن مادهواحده باشد. ریاست کمیسیون برجام شبانه مقدمه دیگری آماده کرد که این مقدمه محصول کار ۱۵ نفر کمیسیون برجام نبود و ما میدانیم از کجا آمده بود.
از کجا آمده بود؟
آنهایی که الان رأس کار هستند از کدام دانشگاه میآیند؟
در لحظه رأیگیری برجام چه بحثهایی پیش آمد؟
صبح جلسه در حضور آقای لاریجانی بودیم که عدهای گفتند شرط ما برای رأیدادن به این مادهواحده این است که مقدمه ما خوانده شود. من اعتراض کردم که این مقدمه بر پایه رد برجام است و محصول کار ما نیست، اما گفتند ما رأی نمیدهیم. آقای لاریجانی با ما صحبت کرد که شما کوتاه بیایید و بگذارید مقدمهشان را بخوانند. قرار بود مقدمه خودشان را بخوانند و رأی دهند، اما خواندند و رأی ندادند. آن لحظه خیلی تلخ بود! متأسفانه صداوسیما که روزی در دادگاه عدل الهی باید محاکمه شود، این حقایق را برای مردم واژگونه جلوه داد. از طرف مقابل یک جاسوس و جنایتکار ساخته است و از طرف دیگر نیز قدیس ساختهاند. با آقایان بروجردی، جلالی و پزشکیان هم صحبت کنید و ببینید این حرفها را تأیید میکنند یا خیر.
تضاد اصولگرایان و نهادهای قدرت با لاریجانی تا چه حد مربوط به شخص او و تا چه اندازه ناشی از اختلاف رئیسی با برادر علی لاریجانی است؟ آیا این خانواده را یک کل واحد سیاسی باید تحلیل کرد؟
اصلا این حرفها درست نیست. آقای رئیسی سالهای سال معاون اول و دادستان آن آقا بودند، اگر اعتراض داشتند پس چرا در قوه قضائیه ماندند؟ این آقایان از استقلال آقای لاریجانی ترسیدند. از ابعاد بلند فکری و سیاسی آقای لاریجانی میترسند. آقایان از رفتار کاریزماتیک آقای لاریجانی میترسند. از قدرت کارکردن آقای لاریجانی با دیگر گروهها میترسند. مگر اصلاحطلبان با آقای لاریجانی کار نکردند؟ در زمان آقای لاریجانی بچههای چپ هم رئیس کمیسیونها بودند و برایشان نقش قائل بودند، اما آنها اصلا برای کسی نقش قائل نیستند و این رفتار را قبول ندارند! یک دایره محدود بین آنها وجود دارد و مشاغل را نیز بین خود تقسیم میکنند؛ درحالیکه آقای لاریجانی چهرهای است که میتواند استعدادهای موجود را به کار بگیرد و در راستای اهداف بلند نظام در حوزههای مختلف از آنها استفاده کند و این هنر است. همچنان که این هنر در مقام معظم رهبری وجود دارد.
با وجود نامهنگاریهای اخیر لاریجانی با شورای نگهبان، آیا او باز هم به شرکت در انتخابات و احتمال تأیید صلاحیت فکر میکند یا مانند دیگر چهرهها از صحنه سیاسی حذف شد؟
بههیچوجه نمیتوانند آقای لاریجانی را از صحنه حذف کنند. ایشان یک چهره بیبدیل است. اتفاقا این نامهنگاریها نیز فرصت خوبی برای مردم شد که منطق جریانات مختلف را بشناسند. مواردی را که به شورای نگهبان داده بودند، دروغ بود! چرا اینها را اصلاح نکردند؟ این ظلم و جفا را چرا جبران نکردند؟ اما مردم منطق آقای لاریجانی را فهمیدند و همان کسانی که زمینه ردصلاحیت آقای لاریجانی را فراهم کرده بودند، شناسایی شدند.
لاریجانی اگر دوباره کاندیدا شود، مسلما اصولگرایان سبد رأی او را تکمیل نمیکنند و فقط به نظر میرسد جناح راست اصلاحطلبان حامی او خواهند بود. لاریجانی در صحنه سیاسی خاستگاه طبقاتی و سبد رأی خود را چگونه میبیند؟
به نظر من در سبد رأی آقای لاریجانی مستقلین، طیف قابل قبولی از اصولگرایان و اصلاحطلبان حضور دارند و این یعنی یک تراز و توافق ملی و مشارکت حداکثری! اینکه کسی با رأی کوچکی جایی بنشیند که هنر نیست؛ هنر این است که در صحنه بیایید و رأی همه را پشت سر خود برای وفاق داشته باشید. آقای لاریجانی جوهر اصولگرایی ولایتمدار دارد، اما میتواند همه طیفها را جمع کند.
۲۱۲۱۳