فناوری نوین

پشت پرده کسانی که پول می گیرند و در فضای مجازی توییت می زنند، چه کسانی قرار دارند؟/ چرا رائفی پور علیه آنها افشاگری کرد؟

این امر از آنجا آغاز شد که علی‌اکبر رائفی‌پور از سازمان سراج وابسته به سپاه پاسداران انتقاد کرده بود که چرا هشتگی را که موسسه مصاف در توییتر ترند کرده است، به نام سازمان سراج فاکتور زده‌اند. اما ماجرای هشتگ‌های سازمانی در توییتر چیست؟ آیا واقعا این ترندسازی‌ها اثربخش هستند؟
برای پاسخ به این سوالات ابتدا لازم است، بدانیم یک هشتگ چگونه در توییتر ترند می‌شود. برای ترند شدن یک هشتگ، تعداد توییت و ریتوییت آن اهمیت دارد و هر قدر این تعداد بیشتر باشد، احتمالا ترند شدن هشتگ بالاتر است. بنابراین اگر کسی بخواهد هشتگی را در توییتر ترند کند، باید عدد توییت و ریتوییت آن را بالا ببرد و اینجاست که فعالیت سازمانی جهت ترند کردن یک هشتگ اهمیت پیدا می‌کند.
بنابراین برای ترند کردن یک هشتگ در فضای توییتر فارسی، فقط کافی است تعداد توییت و ریتوییت یک هشتگ از یک میزانی بالاتر برود و این امر صرفا با مشارکت چند صد اکانت -که به‌طور مستمر یک هشتگ را توییت بزنند یا توییت‌های حاوی یک هشتگ را ریتوییت کنند- محقق می‌شود.
به‌طور مثال، اگر 200 اکانت، هر کدام 10 توییت با یک هشتگ خاص بزنند و 100 توییت دیگر حاوی آن هشتگ را ریتوییت کنند، به سادگی آن هشتگ 22هزار بار توییت و ریتوییت شده و می‌تواند در فضای توییتر فارسی ترند شود. اما آیا این نوع ترندسازی فایده‌ای هم دارد؟
واقعیت آن است که ترندسازی سازماندهی شده به صورتی که بیان شد فایده چندانی ندارد و حتی اگر نهادهای حاکمیتی برای این ترندسازی‌ها پول پرداخت کنند، برای‌شان دستاوردی ندارد و سرمایه ملت را هدر داده‌اند. چرا اینکه این نوع هشتگ‌هایی که به صورت جعلی ترند شده‌اند، کاملا در یک حلقه بسته و محدود می‌مانند و در تایم‌لاین توییتری سایر کاربران نمی‌رود و در نتیجه اساسا اثری بر افکار عمومی نمی‌گذارند. در خارج از ایران هم برخی گروه‌های برانداز و معاند اقدام به این ترندسازی می‌کنند که اثری بر مخاطبان ندارد.
نکته‌ای که در این هشتگ‌های سازمانی به وضوح مشاهده می‌شود، تعداد لایک توییت‌های حاوی این هشتگ‌هاست. در توییتر، معمولا تعداد لایک‌های یک توییت نسبت به تعداد ریتوییت‌های آن، چندین برابر بیشتر است. اما نیروهای سازمان‌یافته در توییتر، برای ترند کردن هشتگ مطلوب خود، این نسبت را به هم می‌زنند و به ‌صورت هماهنگ و سازمان‌یافته به ریتوییت کردن توییت‌های حاوی هشتگ‌شان مبادرت می‌کنند، حال آنکه تعداد لایک آن چندان افزایش نمی‌یابد که همین امر نیز نشان می‌دهد که اساسا این توییت‌ها توسط افراد متفاوتی دیده نشده که لایک بخورد.

ترندهای جعلی به ‌روایت داده‌های آماری
یکی از روش‌های شناسایی ترندهای جعلی، تحلیل نسبت لایک به ریتوییت در توییت‌های حاوی یک هشتگ خاص است. به‌طور مثال، اگر با بررسی توییت‌های حاوی یک هشتگ ترند شده متوجه شویم تعداد ریتوییت‌ها از تعداد لایک‌ها بیشتر است یا تعداد لایک‌ها چندان بیشتر از تعداد ریتوییت‌ها نیست، می‌توانیم بگوییم که آن هشتگ به صورت جعلی و سازماندهی‌ شده ترند شده است. این در حالی است که اگر آن هشتگ به صورت عادی ترند شده باشد، تعداد لایک‌های آن حداقل 5، 6 برابر بیشتر از تعداد ریتوییت‌های آن است. از روی همین تفاوت‌ها می‌توان هشتگ‌های سازمانی را شناسایی کرد.
با همین روش،می‌توان بسیاری از هشتگ‌های سازمانی را شناسایی کرد. نگارنده از سال 97 تا سال 1400بسیاری از این هشتگ‌ها را مطالعه کرده است. به نظر می‌رسد که حداقل از سال 97 به این سو، شاهد ترند شدن هشتگ‌های سازمانی در فضای توییتر بوده‌ایم که فایده و اثری بر مخاطبان نداشته و احتمالا تنها برای سازمانی که آن را ترند کرده، مزایایی داشته است. مثلا سال گذشته در همین روز هشتگی با نام «حماسه لنجانی‌ها» در توییتر فارسی ترند شد که بعید است یک کاربر عادی توییتر اساسا آن را دیده باشد. مثال دیگر هشتگ «جازموریان را دریابید» است؛ هشتگی که به ترند اول توییتر فارسی در سوم بهمن سال گذشته مبدل شد، اما توییت‌هایش عمدتا کمتر از 100 لایک خورده و نسبت لایک و ریتوییتش تقریبا برابر است و این در حالی است که تجربه هر کاربر عادی در توییتر می‌گوید که اگر یک هشتگ به‌طور واقعی ترند شود، توییت‌هایی که از آن هشتگ استفاده کرده‌اند، منطقا به ‌مراتب بیشتر لایک می‌خورد.

این هشتگ‌سازی‌ها فقط محدود به این موضوعات نبود؛ بسیاری از آنها علیه دولت وقت یا در دفاع از اقدامات بعضی نهادهای نظامی بوده که با همکاری بعضی از موسسه‌های وابسته به این نهادها نیز بودیم که نمونه‌هایی از همکاری موسسه مصاف با سازمان سراج نیز در همین چارچوب رقم خورده است. در این نوع از هشتگ‌ها کاربران شاخص هر دور گروه، مشارکت داشته‌اند. به‌طور مثال هشتگ‌های «فرار پهلوی»، «رگبار موشکی»، «مزرعه موشکی» و «تجربه تلخ برجام» همه در روز 26 دی‌ماه سال گذشته در یک روز جزو 10 ترند اول توییتر فارسی بوده و بررسی داده‌های آنها نشان می‌دهد که همگی ویژگی‌های یک ترند جعلی را داراست.

در توییت‌های حاوی این هشتگ‌ها، اگر کاربران شاخصی که آن هشتگ‌ها را زده‌اند کنار بگذاریم، شاهد هستیم که تعداد لایک‌ها چندان از تعداد ریتوییت‌ها بیشتر نیست و به‌طور میانگین نیز نسبت لایک به ریتوییت توییت‌های حاوی این هشتگ کمتر از عدد 3 است. تصاویر 1، 2 و 3 به روشنی گویای این مهم است.

فارغ از قضاوت و ارزیابی که در خصوص محتوای این هشتگ‌ها و توییت‌ها می‌توان داشت، باید گفت که این نوع ترندسازی‌ها تاثیر چندانی بر افکار عمومی و کاربران توییتر ندارد و تنها فایده آن این است که برخی گروه‌ها و سازمان‌ها از طریق آن، پروژه گرفته و منتفع می‌شوند.

نکته مهم آن است که با تغییر دولت و حضور نیروهای انقلابی و گروه‌های منتقد دولت روحانی در مناصب دولتی، از شدت این هشتگ‌سازی‌ها کمی کاسته شده و با افزایش اختلافات میان این نیروها، حالا شاهد افشاگری آنها علیه یکدیگر هستیم؛ چندی قبل نیز یکی از کاربران انقلابی به نام «حسین صارمی» که خودش در این ترندسازی‌ها مشارکت داشت، در خصوص پروژه‌هایی که گرفته می‌شود رشته توییتی نوشته بود و کاربران انقلابی را به چهار گروه دسته‌بندی کرده و نوشته بود: «ما در مجازی ۴ نوع کاربر داریم. سازمانی، پروژه‌ای، حمایتی و مستقل؛ ۱-سازمانی: اینها به نظر من‌ کسانی هستند که مشغول در سازمان‌ها هستند به عنوان شاغل، یعنی کارمندان دایمی سراج، بسیج،مصاف، جنگال و … طبق شنیده‌ها اینها ماهانه می‌گیرند نه پروژه‌ای. ۲- پروژه‌ای: اینکه مشخصه به نظرم، جایی مستقیما به یک کاربر پولی می‌دهند تا مطلبی بزند. (چیزی شبیه تبلیغ یا رپرتاژ) این را من از ۱۰۰هزار تومان دیدم تا چندصد میلیون. 3- حمایتی: این مورد فکر کنم بیشتر با روابط‌عمومی‌هاست. 4- مستقل‌ها».
اگرچه این کاربر بعدا این رشته توییت خود را پاک کرد، اما پرده از واقعیت مهمی برداشت که آن دریافت پول‌های ماهانه و پروژه‌ای برای فعالیت سایبری، از جمله هشتگ زدن برای سردار سلیمانی و شهید حججی است؛ موضوعی که نه تنها در توییت اخیر رائفی‌پور نیز عیان شده بلکه در توییت محمدصالح مفتاح از نزدیکان محمدباقر قالیباف نیز بیان شده است: «وقتی شنیدم یه سری پیدا شدند و بعد از شهادت شهید حججی، هشتگ #شهید_حججی رو فاکتور کردند و بابتش پول گرفتند، دیگر هیچ دعوای هشتگی برام عجیب نبود.» مشخص نیست سازمان سراج و موسسه مصاف به عنوان دو نهادی که در این نوع فعالیت‌ها حضور پررنگ دارند، به‌صورت ماهانه به نیروهای تحت‌ امر خود حقوق می‌دهند یا پروژه‌هایی را از نهادهای مختلف گرفته و بر این اساس به نیروهای‌شان پول پرداخت می‌کنند. اما آنچه مشخص شده، آن است که کسانی که به ‌صورت پروژه‌ای عمل می‌کنند، نه فقط در خصوص مسائل مربوط به حاکمیت که در خصوص مسائل جزیی‌تر نیز فعالیت می‌کنند و بابت‌شان هزینه می‌شود. در حالی که این هزینه‌ها برای ترندسازی‌های جعلی فایده چندانی ندارد و اگر این هشتگ‌ها به فضای واقعی توییتر کشیده نشود، اساسا توجه مخاطبان عادی و عمومی توییتر را جلب نخواهد کرد.

23302

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای مشابه